amir detect a crash

دیگه دارم کم میارم...خیلی امتحان شدم...میخوام برم دست خودم نیست میخوام بمونم...ولی هر چی بیشتر سر میکنم بیشتر میشکنم...دیگه نمیتونم...دیگه من داره error میده...اونی که کارش debug کردن بود...داره error میده...کم کم داره debuger اون از کار میفته...دیگه نمیتونه debug کنه...چجوری بگم...حتی داره تو کامپایل کردن خط به خط از برنامه های پر از crash زندگی خودش کم میاره...کد هایی که صفر و یکای مغزشو ریخته به هم...کد هایی که حتی لینوکس توش هنگ میکنه چه برسه مغز این بیچاره...میخوام shot down کنم خودمو خلاص شم ولی رمز root رو ندارم...خدا منو بکش از برق بذار راحت شم...ولی نه هنوز...هنوز یه pixel بزرگ انگار روشنه...خدا لااقل اگه قراره shot down نکنی منو این یه pixel رو نگیر ازم ...خواهش...به خودت قسم اگه اینم بگیری دیگه میبرم...دیگه unistall میکنم این کد های مسخره رو...به خودت قسم یه جوری shot down میکنم خودمو.....

arguments:

1-طنز بود ولی جدی...

2-احتمالا فرید پست بعدی family tree آپ کنه 

تاپاله !!!

دیدی دیدینگ !!! و بالاخره ... پسته علیرضا خاکی !

این یه داستانه واقعیه که اتفاق افتاده ،

تاجایی که تونستم خلاصش کردم ، اما بازم خیلی طولانیه ،

اگه میخواین مارو بشناسین و با کارامون آشنا شین بخونینش ...

برگشت به نقطه ی اول ...

این نقاشی مال قدیماست که تو کلاس جای گوش کردن به معلم کشیده بودم... 

اونو فراموش کردم ولی ایندفه یکی دیگه یه جور دیگه ...

یه فرشته...

ولی خیلی شدید تره اون احساس ...

خدا ، کمکم کن ...