میگم وقت ندارم ، میگه مگه چیکار میکنی ؟
میگم استراتژی دوس دارم ، میگه فقط ریسینگ !
میگم پول میخوام ، میگه میخوای چیکار ؟
میگم میخوام برم تعیین سطح بدم ، میگه کلاساش مختلطه ؟
میگم بریم کادو بخریم ، میگه تولدشه ؟
میگم دلم تنگ شده ، میگه منم !
میگم درسمو میخونم ، میگه خوندن ِ شب امتحان بدرد نمیخوره !
میگم تی شرتم نه تنگه نه مدل داره ، میگه انظباطتو یه نمره کم میکنم !
میگم اسمه کوچیکشو نگو ، میگه بیا مبارزه کنیم !
میگم میخوام برم باشگاه ، میگه اول باید بریم دکتر !
میگم جوراب خریدی برام ؟ ، میگه نه !
میگم پنجشنبه بریم بیرون ، میگه کنسله !
میگم تو فقط خواهرمی ، میگه دوستت دارم !
میگم شک دارم بهش ، میگه چیزی فهمیدی حتما به من بگو !
میگم فرید هستم ، چالاکی ، میگه کیه که شمارو نشناسه !
میگم ویالون که بهتر بود ، میگه نه ، کیبورد باکلاس تره !
میگم فیلم آموزشی میخوام ، میگه متاهلی ؟
میگم بغل دستیم بچه ی خوبیه ، میگه میاد بریم بیرون ؟
میگم نشناختمش ، میگه میخوای حالشو بگیری ؟
میگم بعد از 12 کلاس داره ، میگه خوابم میبره !
میگم زیاد به این چیزا فک نکن ، میگه میخوام تا صب درس بخونم !
میگم شما معلم مهربونی هستی ، میگه فقط 3/3 !
میگم خوبم ممنون ، میگه امروز خیلی خوش تیپ شدی !
میگم شب شد ، هوا سرده ، میگه حال میده که !
میگم به من میگن فرید به تو میگن سجاد ، میگه فرید ِ از خود مرسی !
میگم آقا تا چارراه میام باهاتون ، میگه خورده ندارم !
میگم ساعت یک ِ شبه ، میگه سه نفر آنلاینن !
میگم خوشحال میشم کمکت کنم ، میگه حرفات برام خیلی ارزش داره !
میگم ''چی فک میکردیم چی شد'' ، میگه اسنایپر تویی ؟
میگم مطلب ندارم ، میگه آپ کن !
اینجا کجاست ؟ چرا همه جا تاریکه ؟ چرا اینجا اینقدر سرده ؟ چرا هیچکی اینجا نیست ؟ چرا همه جا گرد و خاک نشسته ؟ این چیه ؟ ''فرمان ها'' ؟ چرا فقط همین یه برگ توشه ؟ ''وب متروکه'' ؟ امیرحسین ؟ فرید ؟ یعنی اینجا وبلاگ ما ِ ؟ یعنی واقعا اینجا همونجاییه که هر پستش سی چل تا نظر داشت ؟ چرا اینجوری شده ؟ یعنی همش تو همین چهل روز که نبودم اینقدر تغییر کرده ؟!!
هیچی دیگه ! برگشتم ! همین !
Arguments :
1. هنوز وقت نکردم ببینم تو این مدت که نبودم چه اتفاقایی افتاده ، فقط پست های آخر وبلاگارو خوندم ، بزودی فعالیتمو در سطح گسترده آغاز میکنم ! :دی
2. زندگی خیلی قشنگه ! ریاضی خیلی درس شیرینیه ! معلم عربی خیلی معلم مهربونیه !
3. فرشته خانوم کارشو خوب بلده !
4. بازگشت 4 تا دوست ! خوشحال شدیم !
5. ! : یکی از علائم نگارشی ...
زیاد پیش اومده که با خانواده یا دوستامون ، گاهی اوقات هم تنهایی ، عکسایی انداختیم که به عنوانه یادگاری هایی واسمون باقی موندن ، وقتی یه نگاهی به این یادگاری ها میندازیم میفهمیم که چقدر قیافمون عوض شده ! چقدر تغییر کردیم ! وقتی دیروز آلبومه عکسایه قدیمیو میدیدم کاملا این تغییرو حس کردم ، تو این پست چند تا نمونه ی مشابه از آدمایه شناخته شده رو گذاشتم ...