وبلاگتون عالی داره پیش میره. جدی میگم. کاری نکنید که پای کل کل به اینجا باز شه. واقعا حیفه...
فرید: واقعا مایه ی افتخاره که یه وبلاگ نویس شاخ و حرفه ای مثل شما به ما تازه کارا میگه که کارمون خوبه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! امیرحسین:برا همین تریپ شخصیت ورداشتم دیگه...که زودتر تموم شه...اصلا ها...خیلیم با شخصیتم!!!!!!!!!!
وبلاگتون عالی داره پیش میره. جدی نمیگم. کاری نکنید که پای کل کل به اینجا باز شه. واقعا حیفه...
فرید: واقعا مایه ی افتخاره که یه وبلاگ برین شاخ و حرفه ای مثل شما به ما تازه کارا میگه که کارمون خوبه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! امیرحسین:برا همین تریپ شخصیت ورداشتم دیگه...که زودتر تموم شه...اصلا ها...خیلیم با شخصیتم!!!!!!!!!!
یک روز رسد غمی اندازه یک کوه یک روز رسد نشاط اندازه یک دشت داستان زندگی چنین است... در سایه کوه باید از دشت گذشت
امیرحسین:actualy فرید: تو غلط کردی از تیکه ی من استفاده کردی امیر آقا (اسمایلی عصبانی) خیلی هم باحال بود نظرشون ... امیرحسین:مگه من گفتم قشنگ نیست!!!!!!
وای دایی چه نازیییییییییییییییییییی راستی دایی جون میدونی که من دیگه بچه سجاد و سپی نیستم!!! دیگه من و باقالی رو نوموخوان! میخوام بچه تو بشم!!!!! توام میشی امیر مقدس
نوموخان ما رو دیگه؟ الهه یا من به تو رفتم یه تو به من یا هر دو به یک یا ... در این مورد نوموخام حالا ولش کن **** آگهی **** به علت ول شدن توسط والدین به یک جفت والدین خوب نیازمندیم. البته امیر نباشه ها تازه بهتر می شه چون بچه حلال زاده به داییش می ره من اصلا دوست نداشتم به امیر برم
آؤه اولی باحال تره! به من که نمیرسی!!! خیلی خوب دارین پیش میرین، کل کل که اصلا...
امیرحسین:گفتم که به اندازه ی سجاد عمیق نیست فرید: من الان در پوست خودم نمیگنجم که سجاد (یه وبلاگ نویس فوق الشاخ!) به ما میگه که داریم خوب پیش میریم !!!!!!!!!!!!!!!!
فرید جان دپرسیال کلمه ی کاملشه یه جور ناراحتی با شدت زیاده.... (شماام که اصلا نمی دونستی چیه نه؟) :)))))))))) مرسی... امیر توو چشای من نگاه کن بگوو ناراحت نشدییی... خب داری دورووغ می گی دیگه... به دو دلیل:1.الهه گفت ناراحتی از دسته من.... 2.من خودمم اگه بودم ناراحت می شدم... توام از این به بعد وقتی از دست من ناراحت که می شی به خودم بگو...
امیرحسین:نه ناراحت نشدم.فقط یه ذره عصبانی بودم اونم برا مدت خیلی کوتاهی فرید: من................. نه ، معلومه که نمیدونستم ! ما که مثل بچه های شما اینکاره نیستیم ...
امیرحسین تو اون عکس اولیه یه جورایی متفکرانه کجا رو نگاه میکنی؟؟؟؟(جو گیر نشو اون متفکرانه رو شوخی کردم) گفتی میخوام برم مشهد یاد مشهد افتادم!!!!یادش به خیر امسال عید رفتیم مشهد ولی از بس سرد بود نتونستیم بیاییم بیرون!!!!تحویل سال همه ی ملت فرش ها رو انداخته بودن روی خودشون از بس سرد بود!!!یک سوژه بازاری شده بود بیا و ببین!!!
تیغ تیغه دیگه.... تیغ بازی ام یعنی... چه جوری بگم خب خطوط مبهم یا معنی دار... انقدر تیغ کشیده میشه که دست یخ می کنه.... بعد از چند ثانیه هم از شیارای به جا موندش خون بیرون می زنه و واسه اینکه نریزه یه عالمه دستمال هدر می ره.... بعدم یه ساق بند که مامی و .... نبینن تا تقریبا خوب شه...
فرید: که چی بشه ؟!! امیرحسین:یعنی نفهمیدی فرید؟؟!!! فرید: امیر تو که میدونی من درکم پایینه !!! بذار خودشون جواب بدن ...
امیرحسین:فرید باید آپ کنه فرید: هنوز ۳ سه روزم نگذشته ! عجله داریا ! امیر دیدی بهت گفتم زود زود آپ نکنیم بازدید کننده ها بد عادت میشن ؟!!!!!!!!!!!! شرمنده ، من دارم میرم مسافرت ، اگر پست بذارم نمیتونم جواب نظرارو بدم بعد ........... بد میشه دیگه ! اگه داداش امیر داشته باشه آپ میکنه ایشالله ...
فرید خدا نکنه امیر بمیره من برای بار دوم بی پدر میشم داداش باقالی هنوز مامان بابا پیدا نکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من الان یه خواهر دل شکسته بی والدینم!!!!!!!! مامان بابا میخوام( ترجیحا" امیر)
فرید: شوخی کردم بابا ، اگه امیر بمیره که من ... امیرحسین:شما یه مامان پیدا کن منم میشم بابات!!!
اره می نویسم.... نه فرید جان من نظری ندیدم.دوباره بذار..... کودوم نظر؟نه امیر من اصلا ناراحت نشدم...نمی خوام مثه خودت الکی بگم ناراحت نشدم نه واقعا چیزی نبوده که بخوای معذرت خواهی کنی....
فرید: اون نظر مهم نبود ، دیگه در موردش حرف نزنیم ... چقدر صحبتای بین شما و امیر پیچیده شد (اسمایلی هنگ کرده!) امیرحسین:اا خوب من فکر کردم ناراحت شدی...بیخیال دیگه این چرتو پرتارو............حوصلم سریده(سر رفته)
فرید: بابا به خدا هنوز اونقدر نگذشته ، ما هم چرت نویسی نمی کنیم در نتیجه باید سوژه موجود باشه تا این وب آپ شه ، چرا همه کلید کردن رو آپ کردن ما ؟؟؟ لینک شدی ...
داداشی آپ کن دیگه منم درست وضعیت هادی رو دارم البته بد تر از هادی!!!! حالم گرفته س!!!!هنوز تابستون شروع نشده اینجوریم ببین دیگه خود تابستون چی میشه!!! برنامه های باقالی کی شروع میشه؟؟؟؟ صبحا اینجوریم ولی بعد از ظهر ها خوراکمون جوره فوتبال میبینیم!!! خداوکیلی حاضرم بازم برم مدرسه و با مصلح کلاس داشته باشیم یا تو زنگ عربی عین چی بنویسیم یا اصلا با خاکی همکلاسی باشیم ولی اینجوری نباشم!!!!اصلا من و هادی میریم مدرسه شمام اگه خواستید بیایید!!!! آپ کن!!! از اینا تا بحال نذاشته بودم گفتم بذارم ببینم چی میشه!!!
امیرحسین:دلم برای همتون تنگ شده عزیزانم(اسمایلیه خفن جو گیر و تو حس)
تو عکس اولی خیلی بامزه تری...
فرید: موافقم ...
امیرحسین:هی هی نوخام یکی اون پستونکمو بده
وبلاگتون عالی داره پیش میره. جدی میگم. کاری نکنید که پای کل کل به اینجا باز شه. واقعا حیفه...
فرید: واقعا مایه ی افتخاره که یه وبلاگ نویس شاخ و حرفه ای مثل شما به ما تازه کارا میگه که کارمون خوبه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امیرحسین:برا همین تریپ شخصیت ورداشتم دیگه...که زودتر تموم شه...اصلا ها...خیلیم با شخصیتم!!!!!!!!!!
وبلاگتون عالی داره پیش میره. جدی نمیگم. کاری نکنید که پای کل کل به اینجا باز شه. واقعا حیفه...
فرید: واقعا مایه ی افتخاره که یه وبلاگ برین شاخ و حرفه ای مثل شما به ما تازه کارا میگه که کارمون خوبه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امیرحسین:برا همین تریپ شخصیت ورداشتم دیگه...که زودتر تموم شه...اصلا ها...خیلیم با شخصیتم!!!!!!!!!!
اصلا قیافت باحال نبوده
هر چند که الانشم نیست
امیر حسین:ای...تو اون ذاتت که گارو ماییدی
10 اهه که بودین خیلی بامزه تر بودین یا اینکه عکس دومی بد انداخته شده
یک روز رسد غمی اندازه یک کوه
یک روز رسد نشاط اندازه یک دشت
داستان زندگی چنین است...
در سایه کوه باید از دشت گذشت
امیرحسین:actualy
فرید: تو غلط کردی از تیکه ی من استفاده کردی امیر آقا (اسمایلی عصبانی)
خیلی هم باحال بود نظرشون ...
امیرحسین:مگه من گفتم قشنگ نیست!!!!!!
vayyyy che googoolieeeeeeeeee
bia webam javabe nazareto bekhooon
امیرحسین:ممنون
وای دایی چه نازیییییییییییییییییییی
راستی دایی جون میدونی که من دیگه بچه سجاد و سپی نیستم!!!
دیگه من و باقالی رو نوموخوان!
میخوام بچه تو بشم!!!!!
توام میشی امیر مقدس
امیرحسین:نوموخام امیر مقدس .باید مامان جور کنی
نوموخان ما رو دیگه؟
الهه یا من به تو رفتم یه تو به من یا هر دو به یک یا ...
در این مورد نوموخام
حالا ولش کن
**** آگهی ****
به علت ول شدن توسط والدین به یک جفت والدین خوب نیازمندیم.
البته امیر نباشه ها
تازه بهتر می شه
چون بچه حلال زاده به داییش می ره من اصلا دوست نداشتم به امیر برم
فرید: لیاقت نداری بدبخت ...
آؤه اولی باحال تره!
به من که نمیرسی!!!
خیلی خوب دارین پیش میرین، کل کل که اصلا...
امیرحسین:گفتم که به اندازه ی سجاد عمیق نیست
فرید: من الان در پوست خودم نمیگنجم که سجاد (یه وبلاگ نویس فوق الشاخ!) به ما میگه که داریم خوب پیش میریم !!!!!!!!!!!!!!!!
یه دور فمیلی تریتونو با عکسای دوران طفولیتتون بذارین!باحال میشه!
امیرحسین:آره ولی عکس نوموفرستن که
فرید: ببخشید شما ؟؟؟
تو تین عکس دومی چه عمیق به دوربین نگاه می کنی!!
امیرحسین: نه در اون حد...یه ذره کمتر
نازییییییی.عکس اولی خیلی بامزه بودی.
امیرحسین:آره همه میگن
فرید: کم کم داره حسودیم میشه ها !!!
داداشی عکست خیلی خوب بود ولی بازم میگم عکس من خوشگل تره!!!!
امیرحسین:من که عکستو ندیدم...
آپم...
آخرین روز ... آخرین آپ ....
امیرحسین:(گریه)
فرید: (گریه)
سلام! به همسایه ایم؟؟
خب من حوصلم سر میره... اینجا که میم!...
یعنی میام!!...
آپم.
فرید جان دپرسیال کلمه ی کاملشه یه جور ناراحتی با شدت زیاده....
(شماام که اصلا نمی دونستی چیه نه؟)
:))))))))))
مرسی...
امیر توو چشای من نگاه کن بگوو ناراحت نشدییی...
خب داری دورووغ می گی دیگه...
به دو دلیل:1.الهه گفت ناراحتی از دسته من....
2.من خودمم اگه بودم ناراحت می شدم...
توام از این به بعد وقتی از دست من ناراحت که می شی به خودم بگو...
امیرحسین:نه ناراحت نشدم.فقط یه ذره عصبانی بودم اونم برا مدت خیلی کوتاهی
فرید: من................. نه ، معلومه که نمیدونستم !
ما که مثل بچه های شما اینکاره نیستیم ...
من دوست بچه هام(سپیده اینا)!یادش بخیر قبلا تو مدرسشون بودم
امیرحسین:یعنی دیگه نیستی؟
چیه ؟ کل عکسه طفولیته ؟
بذار برگردم ، کل همتونو میخوابونم ...
میخوام برم مشهد ، خیلی دلم تنگ شده واسه اونجا ، اگه بخواین واسه شماهم دعا میکنم ...
http://www.blogsky.com/profile/390806280843227/contact
امیرحسین:نه کی گفته کله!!!
فرید: نترس بابا ، اون عکس خوشگلامو نمیذارم !!!
امیرحسین تو اون عکس اولیه یه جورایی متفکرانه کجا رو نگاه میکنی؟؟؟؟(جو گیر نشو اون متفکرانه رو شوخی کردم)
گفتی میخوام برم مشهد یاد مشهد افتادم!!!!یادش به خیر امسال عید رفتیم مشهد ولی از بس سرد بود نتونستیم بیاییم بیرون!!!!تحویل سال همه ی ملت فرش ها رو انداخته بودن روی خودشون از بس سرد بود!!!یک سوژه بازاری شده بود بیا و ببین!!!
امیرحسین:فرید میخواد بره مشهد نه من
تیغ تیغه دیگه....
تیغ بازی ام یعنی...
چه جوری بگم خب خطوط مبهم یا معنی دار...
انقدر تیغ کشیده میشه که دست یخ می کنه....
بعد از چند ثانیه هم از شیارای به جا موندش خون بیرون می زنه و واسه اینکه نریزه یه عالمه دستمال هدر می ره....
بعدم یه ساق بند که مامی و .... نبینن تا تقریبا خوب شه...
فرید: که چی بشه ؟!!
امیرحسین:یعنی نفهمیدی فرید؟؟!!!
فرید: امیر تو که میدونی من درکم پایینه !!!
بذار خودشون جواب بدن ...
عکس اول بهتره، ولی کلا با مزه بودی و البته اندکی لوس!
فرید: فیلتر شدی شهریار ؟
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
امیرحسین:تقلب الله
فرید: اگه نمیگفتی امین ِ تو کلاسی طرز نظر دادنتو آی دیت معرفیت میکرد !!!
حوصلم سر رفته...یه آپ دیگه بکن.
امیرحسین:فرید باید آپ کنه
فرید: هنوز ۳ سه روزم نگذشته ! عجله داریا ! امیر دیدی بهت گفتم زود زود آپ نکنیم بازدید کننده ها بد عادت میشن ؟!!!!!!!!!!!!
شرمنده ، من دارم میرم مسافرت ، اگر پست بذارم نمیتونم جواب نظرارو بدم بعد ........... بد میشه دیگه ! اگه داداش امیر داشته باشه آپ میکنه ایشالله ...
نه دیگه!در فرزانگان تهران به سر می بریم!
فرید: به به ، به به ... مهمون تهرانی ! اونم از نوع فرزانیش !!!
آره ، اینطور بنظر میاد !
امیرحسین:بمیرم
فرید: امیر بمیره !!!
فرید خدا نکنه امیر بمیره
من برای بار دوم بی پدر میشم
داداش باقالی هنوز مامان بابا پیدا نکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من الان یه خواهر دل شکسته بی والدینم!!!!!!!!
مامان بابا میخوام( ترجیحا" امیر)
فرید: شوخی کردم بابا ، اگه امیر بمیره که من ...
امیرحسین:شما یه مامان پیدا کن منم میشم بابات!!!
خواهش می کنم!به به برای وب خودتون که مهمونای خارجی میاره اینجا
فرید: چه میشه کرد دیگه ، وب که حرفه ای باشه مهمونای خارجی هم جذب میکنه !!!
ممنون! از اون نظر که آره واقعا اعصابمون بهم میریخت! حالا همسایه پایه چندومی؟؟
]che ba mazze!
manam apam
امیرحسین:چه عجب
بسیار خوب! همین طور!
من مدرسه میخواااااام... حال نمیده...
حوصلم سر رفته...
فرید: چه زود ! تو که سرگرمی داری (آقای وبلاگ برین !!!)
بابا سریع تر یه پست دیگه بزن حالم به هم خورد اینقدر تا میام تو وبلاگتون این دو تا عکس رو می بینم.
فرید: میتونی نیای جوجو ...
اقا فریئ من گفتم خیلی شاخم؟...
شما شاخ.ببخشید جسارت کردیم...
امیر دلم برات تنگ شده...!
فرید: سجاد ریدی ها ، قبل از اینکه ریپورت کنی یه دور بخون چی تایپ کردی ...
امیرحسین:آره سجاد منم دلم برات تنگ شده خفن
اره می نویسم....
نه فرید جان من نظری ندیدم.دوباره بذار.....
کودوم نظر؟نه امیر من اصلا ناراحت نشدم...نمی خوام مثه خودت الکی بگم ناراحت نشدم نه واقعا چیزی نبوده که بخوای معذرت خواهی کنی....
فرید: اون نظر مهم نبود ، دیگه در موردش حرف نزنیم ...
چقدر صحبتای بین شما و امیر پیچیده شد (اسمایلی هنگ کرده!)
امیرحسین:اا خوب من فکر کردم ناراحت شدی...بیخیال دیگه این چرتو پرتارو............حوصلم سریده(سر رفته)
چرا اپ نمی کنید؟
اها راستی با اجازه لینکیدمتون
فرید: بابا به خدا هنوز اونقدر نگذشته ، ما هم چرت نویسی نمی کنیم در نتیجه باید سوژه موجود باشه تا این وب آپ شه ، چرا همه کلید کردن رو آپ کردن ما ؟؟؟
لینک شدی ...
داداشی آپ کن دیگه منم درست وضعیت هادی رو دارم البته بد تر از هادی!!!!
حالم گرفته س!!!!هنوز تابستون شروع نشده اینجوریم ببین دیگه خود تابستون چی میشه!!!
برنامه های باقالی کی شروع میشه؟؟؟؟
صبحا اینجوریم ولی بعد از ظهر ها خوراکمون جوره فوتبال میبینیم!!!
خداوکیلی حاضرم بازم برم مدرسه و با مصلح کلاس داشته باشیم یا تو زنگ عربی عین چی بنویسیم یا اصلا با خاکی همکلاسی باشیم ولی اینجوری نباشم!!!!اصلا من و هادی میریم مدرسه شمام اگه خواستید بیایید!!!!
آپ کن!!!
از اینا تا بحال نذاشته بودم گفتم بذارم ببینم چی میشه!!!
امیرحسین:دلم برای همتون تنگ شده عزیزانم(اسمایلیه خفن جو گیر و تو حس)
برنامه های باقالی از اول تابستون شروع می شه
و مطمئن باشید با اونا دیگه این احساس رو نخواهید داشت
همون جور که بقیه میگن تو اولیه بامزه ترین
امیرحسین:آره خودمم اولیه رو بیشتر دوست دارم
عکسات خوشگله
بچه ی با مزه ای بودی
الان چی ... ؟
امیرحسین:الان که دیگه خیلی با مزه ام